کسری جونکسری جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

پسر پاییزی من...

ختنه شدن.....

سلام جیگرییییی امروز اومدم از روزی که بردیم ختنه ات کردیم بگم وای که چه روز بدی بود قربونت برم ساعت ٨ صبح وقت دکتر داشتیم برای ختنه شدنت از روی قبل استرس داشتم قربونت برم نگران بودم اذیت نشی از صبح هم که بلند شدم حالم اصلا خوب نبود حال بدی داشتم استرس/ ترس/حس گریه دلم می خواست زار بزنم ولی نمیشد باید ختنه میشدی عزیزم برای سلامتی خودت لازم بود بالاخره اماده شدیم و رفتیم مطب دکتر توکلیان که دکتر مهربون و ارومی هم هست وقتی حال منو دید گفت: چرا پسر اوردی؟گفتم: نمیدونم دکتر....   گفت:پسر مال خودته ولی دختر مال پدره باید تحمل کنی دیگه! من هم خندیدم ولی خدا از دل من خبر داشت موقعی که دکتر داشت با من حرف میزد دست...
19 بهمن 1392

چکاپ یکماهگی

سلام عزیزم امروز رفتیم مطب اقای دکتر توکلیان دکتر خوب و مهربونت برای چکاپ یکماهگی خداروشکر همه چی خوب بود اقای دکتر هم براتون قطره ا د نوشتن و از همه چیز هم راضی بودن وزن ٤٣٠٠  قد ٥٥.٥  دور سر ٣٧ بود....   ماشاا... خدایاشکرت برای سلامتی گل پسرم ...
16 بهمن 1392

خنده های پسرکم...

قربونت برم عشق من که وقتی می خندی انگار دنیارو بهمون دادن فدایی اون لب و دهنت بشم مادر جووووووون که همیشه خندونه وقتی باهات حرف میزنم فورا برام لبخند دلنشین میزنی عزیزممممممم انشاا... همیشه لبهات شادو خندون باشه قربونت برممممممم   اینم قیافه پسرکم موقع حرف زدن یا گفتن همون اواهاااا   خوانندگان محترم گفتن هزار ماشاا... یادتون نرههههههه ...
16 بهمن 1392

عشق پدر و پسر ......

پسر گلم هزار ماشاا... هر روز شیرین تر و عزیزتر میشی وما بیشتر عاشقت میشیم باباجون انقدر قربون صدقه میره و می بوستت که بعضی وقتها من حسوذیم میشه صبح ها که می خواد بره سرکار به زور دل می کنه از تو دوست داره تمام روز پیش تو باشه و تو براش بخندی اخه چند روزه گل پسری می خندی و اواهایی هم به زبون میاری که دل مارو بیشتر می بری اینم عکس های شما با باباجون... ...
16 بهمن 1392

روزهای اخر.......

سلام گل پسری خوبی؟؟ ٥شنبه ٣٠ ابان رفتم سونو خدارو شکر همه چی خوب بود و وزن شما هم ٣٣٠٠ زدن خدارو شکر که سالم و تپلی هستی.... از اقای دکتر پرسیدم بندناف دورگردنت نیست که خداروشکر نبود و خیالم راحت شد... بعدش جواب رو بردم پیش خانم دکتر چون توی سونو تاریخ زایمان رو زده بود ٨ اذر ولی سونو قبلی ٥ اذر بود که دکتر گفت همون ٥اذر مد نظره تا اوم موقع صبر می کنیم اگر خودش با زبون خوش نیومد به زود متوسل میشیم(سزارین) که ازش خواستم اگر قراره سزارین بشم همون ٢اذر باشه که دوست دارم ولی قبول نکرد دکتر نامرد گفت من نمی تونم بیام گفت جمعه بیا که منم قبول نکردم بخاطر اینکه اون روز عزیز اینا نذری داشتن(حلیم) گفتم حالا که قرار نیست دوم بیایی منم صبر...
16 بهمن 1392

ماه محرممممممم.....

سلام جینگول من خوبی؟؟ قربونت برم خیلی وقته نیومدم با هم بحرفیم ماه محرم شروع شده مامانی یه احساسی دارم چون همه اش فکر می کنم با اومدن محرم تو هم میایی..... برای سلامتی گل پسرم نذر کردم هرسال شیرکاکائو بدم امسال هم گرفتم دادم به عزیز ببره مسجد پخش کنه انشاا... خدا همه نی نی ها رو صحیح وسالم برای پدرومادرشون نگهداره خدا تو هم به ما ببخشه امیییین.... شام غریبان هم نذری عدس پلو داریم برای داشتن زندگی خوب و سالم و سلامتی من و بابا جون نذر کردیم اگر خدا قبول کنه پسرم برای همه دعا کن بوسسسسس ...
2 آذر 1392

هفته 39 ......

سلام گل پسرییییییی شما الان وارد هفته 39 شدی قربونت برم دیگه شمارش معکوس شروع شده ما هم منتظریم از یکی دو روز قبل یکم دردها شروع شده زیر دلم کمرم بغل پام درد می گیره یا تیر می کشه فکر کنم گل پسری داره جاشو تغییر میده ومیاد پایین قربونش برم..... ولی من دوست دارم 2 اذر بدنیا بیایی هم مثل باباجون اذری بشی و هم تاریخ تولدت 2/9/92 بشه..... حالا ببینیم تاریخ تولدت کی بشه و خدا چی بخواد البته خانوم دکتر گفته تا 5 اذر وقت داریم ولی اگر تشریف نیاری مجبورن به زور با سزارین بیارنت بیرون...   ولی مامانی دوست داره طبیعی شما سروقت بیایی بغلش امیدوارم صلاحمون هرچی هست همون باشه اول سلامتی شما گل پسری مهمه بعد خواسته دل مامانی... ا...
2 آذر 1392

هفته 40 و شمارش معکوس......

سلام گل پسری انشاا... که حالت خوبه؟؟ البته از شیطونی هات معلومه که خداروشکر خوبی و داری خوش می گذرونی که دلت نمی خواد بیایی بیرون قربونت برم امروز وارد ٤٠ هفتگی شدی گل پسری و مامان و بابا رو همچنان منتظر و چشم به راه گذاشتی قربونت برم نمی خوایی تشریف فرما بشی؟؟ دیروز رفتم نوبت چکاپ داشتیم خانوم دکتر معاینه کرد و خدارو شکر همه چی خوب بود ولی بهمون گفت اگر تا ٥ اذر که ٥ روز دیگه است تشریف نیاری به زبون خوش مجبوره به زور درت بیارن چون بیشتر از این موند جایز نیست حالا عزیزم شمارش معکوس شروع شده قربونت برم ولی از اینکه نتونم طبیعی زایمان کنم خیلی ناراحتم و دلم نمی خواد سزارین بشم ولی خوب هرچی خدا بخواد شاید صلاحمون در اینه!! از ی...
2 آذر 1392