کسری جونکسری جون، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

پسر پاییزی من...

جشن سیسمونی.......

سلام عشقم خوبی؟؟ اگر دیر اومدم مطلب بذارم ببخشید این یکی دو هفته خیلی سرم شلوغ بود کارهای اتاق شما رو داشتم انجام میدادم قربونت برممممممم  روز عید غدیر بالاخره تونستم مهمونی بگیرم وکارها رو تا اون موقع تموم کردم همه فامیل هم اومدن خونمون انقدر شلوغ بود که دیگه جایی نشستن نبود مامانی اصلا انتظار نداشت همه بیان ولی فکر کنم گل پسری من برای همه عزیزه که اومده بودن قربون عشقمممممم حالا می خوام عکس اتاق گل پسری رو بذارم نمایی از اتاق کسری جونممممممم........   لباسها و لوازم پسریییییییی........ ...
4 آبان 1392

سلامی با تاخیر.......

سلام عشقم خوبی؟؟ دلم برات تنگیده بود این چند روز انقدر کار داشتم وهمه اش در حال رفت و امد بودم نتونستم زیاد برات وقت بذارم وباهم حرف بزنیم قشنگم 23 مهر عروسی دخترخاله باباجون بود(سپیده)منم درگیرهای عروسی رفتم از جمله ارایشگاه و لباس و اتلیه و.... بودم قربونت برم بالاخره روز 23 مهر همه کارهام سروقت انجام شد خدارو شکر با باباجون رفتیم اتلیه عکس هم گرفتیم که بعدا انشاا... بیایی ببینی که تو شکم مامان بودی پسرکمممممم ولی بابایی استرس دیر رفتن و ترافیک رو داشت فکر کنم عکس هاش خیلی شاد نیفته ولی امیدوارم عکس ها خوب بشه...... بالاخره رفتیم عروسی خدارو شکر هم سروقت رسیدیم ولی انقدر خسته شده بودم حال نداشتم از جام تکون بخورم ولی شما اول...
25 مهر 1392

سونو 33 هفتگی ........

سلامممم پسرکم ......... عشقم دیروز با باباجون رفتیم سونو برای دیدنت لالا کرده بودی قربونت برم صورت گرد و تپلیتو دیدیم کلی هم با باباجون ذوق کردیم و اقای دکتر هم گفت خداروشکر مشکلی نداری خداروووووووشکرررررررر انشاا... همیشه صحیح و سالم باشی عزیزممممممم اینم عکس سونوی 33 هفتگی شما ولی زیاد واضح نیستی .........   ...
14 مهر 1392

عکس سونو.....

سلام عشقمممم خوبی؟؟ امروز اومدم یکی دوتا از عکس سونوهای قبلی که داشتی رو برات بذارم قربونت برم... عکس سونو 16 هفتگی.......    عکس سونو 25 هفتگی........ ...
14 مهر 1392

حرکت کردن......

سلام پسری .......... از وقتی که وارد ماه 7 شدیم و روبه جلو میریم حرکتهای شما بیشتر و واضح تر شده قربونت برممم الان که هفته 34 هستیم ماشاا... انقدر زیادو با شدت تکون می خوری که بعضی وقتها مامانی رو تکون میدی یا باعث میشی شکمم جابجا بشه و مامانی رو بترسونی قربونت برم..... بعضی وقتها حرکتت رو به بابا جون نشون میدم کیففففف می کنه کلی برات ذوق می کنه... ولی بابا جون می ترسه زیاد به شکمم دست بزنه فکر می کنه تو اذیت میشی اگر من هم زیاد دست بذارم یا فشار بدم کلی باهام دعوا می کنه و غر میزنه.... نگران گل پسرشه دیگههههه هنوز نیومدی جای منو گرفتی هاااااا شیطونکککککک انشاا... همیشه صحیح و سالم باشی و شیطونی کنی گل پسرمممممم   ...
11 مهر 1392

عکس سونو....

سلام عشقمممممم........ پسری شما الان وارد هفته 34 شدی قربونت برم ولی هنوز سونو نرفتم قراره شنبه برم انشاا... عکستو میذارم که ببینی چقدر موچولو بودی!! الان عکس سونوهای قبلی رو میذارم عزیزم......   سونو 8 هفتگی............   سونو 12 هفتگی........   ...
11 مهر 1392

خانه تکانی........

سلام عشقم خوبی مامانی؟؟ فکر کنم این دو روز حسابی از دست من و سرصدا کلافه شدی قربونت؟!؟! پسرکم مجبورم تمیز کاری کنم دیگه برای ورود یه موجود نازنینی مثل شما دارم خونه تکونی می کنم من و یه خانومه که اومده کمک مامانی برای تمیز کاری این دو روز حسابی خونه رو سابیدیم.... تا وقتی فرشته من زمینی میشه قدمشو روی چشم ما میذاره خونه و زندگیمون از نظر ظاهرو باطن بدرخشه خدایا شکرتتتتتتتت که تا الان که اینجا نشسته ام و برای پسرم می نویسم همه چی به خوبی و خوشی گذشته     ...
11 مهر 1392

اولین نوشته......

سلام پسری خوبی؟؟ بالاخره شما هم وبلاگ دار شدی ........ مامانت چون از اول زندگانیش با انشاء مشکل داشته بخاطر همین هم وبلاگ نوشتن براش سخته الان هم به اصرار خاله های نی نی سایتی برای شما گل پسرم وبلاگ درست کردم امیدوارم وقتی می خونی نوشته های مامانتو از انشاء بد مامانت شرمنده نشی.....  ...
10 مهر 1392